تایلند کشوری است که کمتر کسی میتواند بعد از سفر به آن، تجربهاش را فراموش کند. من این سفر هفتروزه را با تور آژانس گردشگری «آرزوی سفر» تجربه کردم و در ادامه میخواهم به شما بگویم که چقدر این انتخاب برایم مناسب بود یا نه. اگر دنبال یک راهنمای واقعی از جاهای دیدنی تایلند هستید که هم نکات کاربردی داشته باشد و هم حس و حال حضور در این کشور را منتقل کند، این سفرنامه مخصوص شماست. همراه باشید تا از بانکوک شلوغ و رنگارنگ شروع کنیم و به سواحل آرام پاتایا برسیم، جایی که هر لحظهاش ارزش کشفکردن دارد.
روز اول
صبح زود در بانکوک از خواب بیدار شدم و گرما و شلوغی شهر غافلگیرم کرد، اما با هیجان به سمت کاخ بزرگ بانکوک رفتم؛ معماری طلایی و کاشیکاریهای رنگارنگش چشمم را گرفت و در معبد وات فرا کائو، بودای زمردین با آن فضای معنوی خاص، تجربهای متفاوت از تور تایلند برایم ساخت، با لباس پوشیده وارد معبد شدم؛ چون تایلندیها در این مورد سختگیر هستند و حتی دیدم که چند توریست شلوارکپوش مجبور شدند شال کرایه کنند. چند قدم آنطرفتر به معبد وات فرا چتافون رسیدم و مجسمه عظیم بودای خوابیده با آن فضای آرام و بوی عود، مرا واداشت مدتی در سکوت بنشینم و محو جزئیات شوم. بعدازظهر با قایق به معبد وات ارون رفتم؛ گنبد کاشیکاریشدهاش در نور غروب میدرخشید و وقتی پلههایش را بالا رفتم، منظرهی رود چائو پرایا را دیدم که واقعاً نفسگیر بود. بعد هم حدود یک ساعت قایقسواری در رودخانه داشتم؛ قایقهای سنتی رنگارنگ و خانههای چوبی کنار آب، حالوهوای بانکوک قدیم را زنده کردند. عصر، سری به موزه خانه جیم تامسون زدم که مجموعهای از آثار هنری جنوب آسیا را در خانهای قدیمی و باغی سرسبز به نمایش گذاشته بود. شب هم در بازار تالاد نئون گشتم، غرفههای غذا پر از میگو و نودل بود و وقتی یک کاسه تام یام تند خوردم و در کنارش چند میوه استوایی مثل رامبوتان هم خریدم.
روز دوم
صبح به آکواریوم SEA LIFE بانکوک رفتم و در تونل زیر آب، میان کوسهها و ماهیهای رنگارنگ، حس قدمزدن در دل اقیانوس را تجربه کردم؛ محیط تمیز و طراحی جذابش واقعاً تماشایی بود. بعد از آن، سری به معبد ترایمیت زدم و مجسمه بودای طلایی ۵.۵ تنی که زمانی برای محافظت، با گچ پوشانده شده بود، چشمم را گرفت؛ زیر مجسمه یک کارت طلایی گذاشتم چون میگفتند شانس میآورد. برای ناهار به محله چینیهای بانکوک، یائووارات، رفتم؛ دیمسام و نودل چینی خوشمزهای خوردم و کنار دروازه چین چند عکس گرفتم، جایی که خیابان پر از تابلوهای نئونی رنگارنگ و زنده بود. عصر در پارک لومپینی که یکی از جاهای دیدنی بانکوک است قدم زدم؛ دریاچه، درختهای سرسبز و فضای آرامشبخش پارک حالوهوای خوبی داشت. شب هم به بازار پاپتونگ رفتم، سوغاتیهایی مثل مجسمه بودا خریدم، با فروشندهها چونه زدم تا قیمتها پایین بیاد و در آخر یک مرغ کبابی تند خوردم که حسابی چسبید.
روز سوم
صبح به پارک جهان سافاری رفتم؛ باغوحش روبازش پر از حیواناتی مثل ببر و فیل بود و غذادادن به فیلها تجربهای بامزه و نزدیک به حیاتوحش واقعی بود، بعدش نمایش دلفینها در بخش پارک دریایی حسابی سرگرمم کرد. در ادامه، سری به شهربازی سیام زدم؛ سرسرههای آبی و ترن هوایی با آن هیجان بالا و محیط تمیزش لحظات پرانرژیای برایم ساخت و یک غذای ساده تایلندی هم آنجا خوردم. عصر، به مرکز هنر و فرهنگ بانکوک رفتم؛ گالریهای مدرنش با آثار هنری تایلندی جذاب بودند و در کافه آنجا یک قهوه تایلندی دلچسب نوشیدم. ناهار را در بازار شناور کوان ریام خوردم؛ قایقهای پر از میوه و غذای دریایی جلوه خاصی داشتند و با کرایه یک قایق کوچک، در دل بازار حرکت کردم و از طعم فوقالعاده میگو کبابی لذت بردم. شب هم به بازار تالاد روت فای رفتم، برنج چسبناک با انبه خوردم و چند سوغاتی دستی خریدم تا یادگاری از این روز پر از تنوع و رنگ داشته باشم.
روز چهارم
با اتوبوس به پاتایا رسیدم و اولین مقصدم ساحل جامتین بود که خلوت و آرامش خاصی داشت؛ جتاسکی کرایه کردم و در آب تمیز با منظرهی غروب فوقالعاده لحظاتی هیجانانگیز را تجربه کردم. سپس به آکواریوم پاتایا رفتم که تونل زیر آب پر از ماهیها و کوسههای رنگارنگ حس قدم زدن در اقیانوس را به من داد و عکاسی در آنجا بسیار جالب بود. برای ناهار به بازار شناور پاتایا رفتم و نودل دریایی خوشمزهای خوردم و چند مجسمه چوبی به عنوان سوغاتی تهیه کردم. عصر را در پارک آبی کارتون نتورک گذراندم، جایی با سرسرههای پرسرعت که در میان جاهای دیدنی پاتایا حسابی هیجانانگیز بود و محیطی تمیز و شاد داشت. در پایان روز به باغ نانگ نوچ رفتم که گیاهان استوایی و نمایش فیلها، بهویژه نقاشی کشیدن فیلها، تجربهای منحصر به فرد و جذاب برایم رقم زد.
روز پنجم
صبح را در ساحل پاتایا گذراندم که شلوغ و پرجنبوجوش بود و با کرایهکردن تخت آفتابگیر، فرصت استراحت پیدا کردم و میگو کبابی تازه ساحلی خوردم. سپس به موزه هنر در بهشت رفتم؛ نقاشیهای سهبعدی آنجا فضای جالبی برای عکسگرفتن فراهم کرده بود و حسابی سرگرم شدم. عصر به معبد وات چای مانگرون سر زدم که فضایی آرام و معنوی داشت و بازار کنار آن پر از انبههای تازه و خوشطعم بود. شب را در بازار شبانه پاتایا گذراندم؛ پد تای خوشمزه خوردم و چند سوغاتی ارزانقیمت خریدم، و در پایان روز در خیابان واکینگ استریت گشتم. این خیابون به «شهر گناه» معروفه، پر از کلابها و نورهای نئونی که شلوغی و انرژی زندگی شبانه پاتایا رو نشون میداد. رفتم کلاب اینسومنیا، یکی از معروفترین کلابهای اینجاست. فضای پرهیجان با موسیقی الکترونیک و نورپردازی خفن داشت. حسابی بهم خوش گذشت. موسیقی و رقص مردم منو گرفت. قیمت نوشیدنیها ارزون بود، مخصوصاً از ساعت ۱۰ تا ۱۲ شب که تا ۵۰٪ تخفیف داشت. یه کوکتل گرفتم که حدود ۱۵۰ بات بود، خیلی بهصرفه بود.
برای رزرو، نیازی به رزرو قبلی نبود. ساعت ۱۰ شب رفتم، چون درها ساعت ۱۱ باز میشن و زود پر میشه. ورودی رایگان بود، ولی باید کارت اعتباری نشون بدی. من چون نداشتم، یه مقدار معطل شدم، ولی بالاخره راهم دادن.
روز ششم
صبح به ساحل وانگ آمات رفتم که خلوت و بکر بود و آب تمیز و آرامشبخش آن، فرصتی داد تا فقط به صدای موجها گوش دهم؛ سپس به پناهگاه حقیقت رسیدم، معبد چوبی با کندهکاریهای حیرتانگیز که منظرهی دریا از آنجا واقعا محشر بود. بعد به پارک چانگ تایلند رفتم و فیلسواری را تجربه کردم؛ غذا دادن به فیلها بسیار بامزه بود و مسیر جنگلی اطراف، خاطرهای ماندگار ساخت. عصر را در کاخ سوخاوادائی گذراندم که باغهای زیبا و بوفه شام لوکسش، احساسی شبیه شاهزادهها به من داد.
روز هفتم
با کشتی به جزیره کولان رفتم و در ساحل نوال که خلوت و بکر بود، شنا در آب زلال را تجربه کردم؛ سپس موتور کرایه کردم و دور جزیره گشتم. در ادامه، آرامگاه بودایی را دیدم که از تپهای با منظرهی ۳۶۰ درجه، چشماندازی نفسگیر داشت و آنجا حس آرامش عمیقی به من دست داد.
تجربه من از آرزوی سفر؟
بعد از یک هفته تجربه متفاوت و پر از اتفاقات جذاب در تایلند، میتوانم بهصراحت بگویم که خرید تور از آژانس گردشگری آرزوی سفر یکی از بهترین تصمیمهای این سفر بود. این آژانس با ارائه پکیجهای متنوع و قیمتهای رقابتی، امکان تجربهای کامل و بدون دردسر را فراهم کرد؛ از رزرو پرواز و هتلهای مناسب گرفته تا ترانسفرهای دقیق و پشتیبانی همهجانبه در طول سفر. سفر به تایلند با آرزوی سفر نهتنها خاطرات خوشی برایم ساخت، بلکه تجربهای واقعی و بدون استرس را برایم رقم زد. امیدوارم این سفرنامه برای شما هم مفید باشد.