ساعت هنوز به 6 نرسیده بود که در فرودگاه امام خمینی، با بوی قهوه و چمدانهای رنگارنگ، آمادهی پروازی شدم که مرا به سرزمین تزارها میبرد. پرواز ماهان، با آرامشی دلچسب، رأس ساعت 07:15 صبح بلند شد و بعد از حدود 4 ساعت و 15 دقیقه پرواز بر فراز چشماندازهای ابری، بالاخره در ساعت 11:05 به وقت محلی، وارد فرودگاه مسکو شدم.
لیدر تور در سالن ورود منتظرم بود و پس از تحویل سیمکارت و احوالپرسی مختصر، سوار بر ون شدیم تا به هتل برویم.
هتل ایزمایلوو آلفا، بنایی مرتفع و منظم با حالوهوای شوروی سابق، در کنار ایستگاه مترو Partizanskaya قرار دارد. ورود به لابی بزرگ هتل، نوید اقامتی راحت و مدرن را میداد.
باقیمانده روز آزاد بود. با قدمزنی در پارک اطراف هتل و ناهاری ساده از فستفود Teremok (که بلینیهای روسیاش را پیشنهاد میکنم)، روز اول را با آرامش گذراندم و آماده هیجان فردا شدم.
روز دوم: از تپه گنجشکها تا میدان سرخ
روز دوم با صبحانه بوفهای هتل آغاز شد: تخممرغ، سوسیس، شیرینیهای تازه و چای روسی. امروز به تپه وارابیوف (تپه گنجشکها) بود؛ جایی مرتفع با نمایی نفسگیر از شهر. درست روبهرو، دانشگاه مسکو ایستاده بود، یکی از همان ساختمانهای باشکوه "هفت خواهران" که بوی معماری استالینی میداد. در ادامه، بازدید از کلیسای عیسی منجی با گنبدهای طلایی و میدان سرخ، یکی از نفسگیرترین لحظات سفرم بود. کلیسای واسیلی با گنبدهای رنگارنگش مثل کارتپستالی زنده بود و کاخ کرملین، با آن دیوارهای قرمز، تاریخ زنده روسیه را نشان میداد.
بعدازظهر، ناهار دلچسبی خوردیم (سوپ بورش و کتلت گوشت) و سپس به مرکز خرید آخونتی ریاد رفتیم؛ مرکز خریدی مدرن با برندهای متنوع که برای خرید سوغاتی مناسب بود.
روز سوم: وقت آزاد
این روز، بعد از یک صبحانه مفصل، تصمیم گرفتم به پارک ودنخا بروم. اول رفتیم به پارک ودنخا؛ جایی پر از مجسمه و فوارههای شوروی سابق که نوستالژی و معماری خیرهکنندهاش آدم را مات میکرد. بعد به موزه هوافضا رفتیم؛ جایی با سفینهها و ماکتهای واقعی از دستاوردهای روسیه در فضا.
اما اوج روز، بازدید از طبقه ۸۹ یکی از برجهای مسکو سیتی بود. روز را با بازدید از یک کارخانه شکلاتسازی به پایان رساندم و با کیفی پر از شیرینی، به هتل برگشتم.
روز چهارم: هنر در زیرزمین
روز آخر، وقت آن بود که زیباییهای متروی مسکو را کشف کنیم؛ واقعاً شاهکار معماری و هنر زیرزمینی. ایستگاههایی مثل Komsomolskaya و Mayakovskaya با لوسترها، موزاییکها و ستونهای مرمر، مثل موزهای زیر زمین بودند.
سپس راهی خیابان آربات قدیم شدیم؛ پر از هنرمندان خیابانی، مغازههای سوغاتی و کافههای دنج. مجسمه پوشکین و نمای زیبای موزه پوشکین را دیدیم و روبهروی وزارت خارجه روسیه (یکی دیگر از "هفت خواهران") ایستادیم.
شب هم به یکی از کلاب های مسکو رفتم. فضای بینظیر، شبم را به یکی از خاطرهانگیزترین شبهای سفرم تبدیل کرد.
هتل ایزمایلوو آلفا: خانهای در دل روسیه
اقامت در این هتل نهتنها راحت و بیدردسر بود، بلکه دسترسی آسان به مترو و محلهای آرام، تجربه من را چندبرابر کرد. رستوران SHOKOLADNITSA با قهوههای دلچسبش، همراه صبحهای من بود و شبها گاهی در لابیبار نشسته، نوشیدنی سفارش میدادم و خاطرات روز را مرور میکردم.