خیلی وقت بود دنبال یه سفر متفاوت بودیم. میخواستیم جایی بریم که با هر چی تا حالا دیدیم فرق داشته باشه. اسم هند چند بار وسط حرفهامون اومده بود، ولی هیچوقت جدی پیگیرش نکرده بودیم، تا اینکه یه شب توی اینستاگرام یه پست از جشن هولی دیدم. بعد از اون شروع کردم سرچ کردن درباره تور هند و اطلاعاتی مثل اینکه هوا چطوره، هزینهها چقدره، امنیتش چطوره. دیدم تورهای مختلفی هست ولی قیمتها خیلی فرق میکنن. چند جا تماس گرفتم تا بالاخره یکی از دوستام "آرزوی سفر" رو معرفی کرد. گفت خودش قبلاً باهاشون رفته و راضی بوده.
باهاشون تماس گرفتیم، مشاوره دقیق دادن، جواب همه سوالهامون رو با حوصله دادن. از قیمت تور گرفته تا ویزا و مدارک، همه چی رو مرحلهبهمرحله توضیح دادن. اینکه لیدر فارسیزبان دارن، هتلهاشون جای خوبیه و روند ویزا رو هم خودشون انجام میدن باعث شد خیالمون راحت بشه. قیمتشون هم نسبت به خدماتی که میدادن خوب بود، مخصوصاً اینکه میشد قسطی هم پرداخت کرد. بالاخره با کلی هیجان، تور مثلث طلایی هند رو برای خودم، همسرم و پسر ۸ سالهمون رادمان رزرو کردیم.
روز اول - پرواز به دهلی
پروازمون طوری بود که نزدیک ساعت ۱۱ شب به دهلی رسیدیم. فرودگاه شلوغ بود، ولی مراحل ورود طول نکشید. رانندهی ترنسفر هتل منتظر بود و ما رو مستقیم برد به هتل «حیات سنتریک جاناکپوری». این هتل توی منطقهی جاناکپوری قرار داره، یه منطقهی نسبتاً خلوت و مسکونی، ولی دسترسی خوبی به ایستگاه مترو و چند تا مرکز خرید کوچیک اطراف داشت. خود هتل ساختمون بزرگ و شیکی داشت. اتاقهامون تمیز و جادار بودن با تخت راحت، تلویزیون بزرگ و پنجرههای بزرگ که نور طبیعی خوبی میدادن. سرویس بهداشتی هم تمیز بود، ولی خیلی بهروز نبود. در کل، هتل از نظر امکانات برای اقامت تفریحی مناسبه، مخصوصاً اگر بخواید تو خود دهلی بمونید و دسترسی مترو براتون مهم باشه. چون حسابی خسته بودیم، فقط چمدونهامونو گذاشتیم، یه دوش سریع گرفتیم و خوابیدیم تا برای روز بعد آماده باشیم.
روز دوم - گشت شهری دهلی
بعد از صبحانه، با گروه رفتیم برای گشت. دیدنیها شامل دروازه هند، قلعه سرخ، قطب منار، مسجد جامع و مقبره گاندی بود. بیشتر جاها شلوغ بودن. کفش نباید داخل مسجد ببری، یا کاور میدن یا باید پا برهنه بری. لباس پوشیده برای خانمها الزامی بود. هوا شرجی بود ولی قابل تحمل. تو قطب منار محوطهاش وسیعه، بچهها راحت میتونن بدَوَن. خرید خاصی نکردیم اون روز ولی یاد گرفتیم که حتماً باید سر قیمت چونه زد، چون اولش ۳ برابر میگن.
روز سوم - حرکت به آگرا و بازدید از تاج محل
صبح زود حرکت کردیم به سمت آگرا. حدود ۴ ساعت تو راه بودیم. تو مسیر یکبار توقف داشتیم. بعدازظهر رفتیم تاج محل. مسیر ورودی طولانی بود. اگه بچه دارید، حتماً آب و خوراکی همراه داشته باشید. توی تاج محل باید یا دمپایی بپوشید یا کاور بدن، کفش معمولی ممنوعه. خیلی شلوغ بود، ولی فضای محوطه بزرگه. رادمان وسطا راه خسته شد. بعدش رفتیم قلعه آگرا که فاصلهاش زیاد نبود. پیادهروی زیاد داره ولی محوطه جذابش ارزش دیدن داشت.
روز چهارم - حرکت به جیپور و بازدید از قلعه آمبر
حرکتمون به سمت جیپور حدود ۵ ساعت طول کشید. ناهار بینراهی بود. رسیدیم هتل که تمیز و جمعوجور بود. بعدازظهر رفتیم قلعه آمبر. مسیر رسیدن به بالا با ماشین نیست، باید پیاده رفت یا با فیل. ما پیاده رفتیم. کفش کاملاً راحت لازمه. بعد هم رفتیم هوا محل. بیشتر توریستها فقط از بیرون عکس میگیرن، ولی ما تصمیم گرفتیم بریم داخل. ورودی از کنار کوچه باریکی بود که اولش پیدا کردنش آسون نبود. وقتی وارد شدیم، تازه فهمیدیم اون همه پنجره کوچیک از داخل چقدر ظریف و دقیق طراحی شده بودن. پنجرهها طوری چیده شدهن که باد بهخوبی جریان پیدا کنه و زنهای سلطنتی بدون دیده شدن، بتونن بیرونو تماشا کنن. پلهها باریک و زیاد بودن. کفش راحت واقعاً لازمه. بالای کاخ که رسیدیم، منظرهی شهر صورتی جیپور از لای پنجرهها دیده میشد. رادمان هی میدوید از این پنجره به اون یکی و ذوق میکرد.
داخل هوا محل شلوغ نبود، ولی چون فضا تنگه، بهتره وسط روز نرید. بازدید زیاد طول نمیکشه ولی تجربهش خاصه. خوشحال بودیم که فقط به گرفتن عکس از بیرون قانع نشدیم.
روز پنجم - گشت شهری جیپور
رفتیم جنتار مانتار، کاخ آینهکاری (شیش محل)، و بازارهای محلی. جنتار مانتار جالبه ولی برای بچهها کسلکننده میتونه باشه. رادمان حوصلهاش سر رفته بود. بازارهای جیپور خیلی رنگیان. ساری، پارچه، ادویه، وسایل تزئینی زیاد دارن. اگه چونه نزنی، حسابی گرون درمیاد. یه فروشنده اول یه ظرف فلزی رو گفت ۳۵۰۰ روپیه، بعد با چونه زدن به ۹۰۰ رسید. بعد از گشت شهری جیپور و بازدید از جنتار مانتار و بازارهای محلی، عصر به هتل برگشتیم. متوجه شدیم که در هتل سارووار پریمیر مراسم عروسی در حال برگزاریه. هتل سارووار پریمیر در جیپور امکانات برگزاری مراسم عروسی رو داره و سالنهای متعددی برای این منظور فراهم کرده. از پذیرش پرسیدیم که آیا میتونیم به عنوان مهمان هتل، بخشی از مراسم رو ببینیم. با هماهنگی، اجازه دادند که در بخشی از مراسم حضور داشته باشیم. مراسم در سالن ورملو هال برگزار میشد که با دکوراسیون سنتی هندی تزئین شده بود. مهمانان با لباسهای سنتی هندی حضور داشتند و موسیقی زنده اجرا و غذاهای متنوعی سرو میشد. رادمان از دیدن مراسم و رقصهای سنتی لذت برد. این تجربه برای ما جالب و متفاوت بود و با فرهنگ و آداب و رسوم هندی بیشتر آشنا شدیم.
روز ششم - برگشت به دهلی و بازار
صبح زود حرکت کردیم سمت دهلی، مسیر حدود ۶.۵ ساعت طول کشید. رفتیم بازار چاندی چوک. پیادهروی زیادی داشت. مغازهها خیلی فشرده بودن، ولی قیمتها خوب بودن اگه چونه میزدی. بعضی جاها کارت قبول نمیکردن، پول نقد بهتره. یه سری سوغاتی مثل ادویه و چای گرفتیم.
روز هفتم - وقت آزاد در دهلی
برنامه اختیاری بود. رفتیم دلهی هات که بازار محلی هنریه. خلوتتر از چاندی چوک بود. کارهای دستساز زیادی داشت. خرید راحتتر بود. رادمان یه مجسمه فیل گرفت، ما هم چند تا جاکلیدی سنتی و لباس سنتی هند گرفتیم.
روز هشتم - پرواز برگشت به تهران
موقع چکاوت حس غریبی داشتیم. نه فقط چون سفر تموم شده بود، بلکه چون هند برامون فقط یه کشور نبود، یه دنیای دیگه بود که انگار چند روز توش زندگی کرده بودیم. راهی فرودگاه شدیم. و هممون ساکت بودیم، انگار تو ذهنمون داشتیم خاطرهها رو مرور میکردیم. بوی ادویه، رنگ لباسا، صدای بلند بازار، حتی چونه زدن با فروشندهها... تو سالن انتظار فرودگاه، احساس سبکی داشتم. خسته بودم ولی از اون خستگیهایی که خوبه. حس میکردم یه چیزی تو وجودم عوض شده. هند، اونجور که قبل از سفر تصور میکردم نبود؛ واقعیتر، پررنگتر، نزدیکتر بود.
چند نکته کلی برای خانوادهها
- کفش خیلی راحت بپوشید. مسیرها پیادهروی زیاد داره.
- پوشش پوشیده داشته باشید، مخصوصاً برای مسجدها.
- هندیا همیشه تخفیف میدن، فقط باید صبر و چونه داشته باشید.
- پول نقد همیشه همراهتون باشه.
- اگر بچه دارید، خوراکی و سرگرمی کوچیک همراه داشته باشید.
- بعضی جاها گرمه، ولی همهجا پنکه یا کولر نداره.
- اصطلاح "این پول رو بدی کوکاکولا هم نمیدن" زیاد استفاده میکنن یعنی قیمت گرونه، ولی با چونه قیمت خیلی میاد پایین.