سلام! من فاطمهام و به همراه همسرم امین برای ماهعسل به تایلند سفر کردم. ما خودمون قبل از سفر کلی سفرنامه خوندیم و تجربههای بقیه واقعاً بهمون کمک کرد تا بهتر تصمیم بگیریم. واسه همین تصمیم گرفتم منم تجربهمون رو بنویسم، شاید بتونه به شما هم کمک کنه.
ما همهچیز رو از طریق آژانس آرزوی سفر هماهنگ کردیم. از همون تماس اول، مشاورشون که خانم پارسا بود خیلی دقیق و حرفهای راهنماییمون کردن و با توجه به اینکه سفرمون برای ماهعسل بود، دو تا هتل خاص متناسب با حالوهوای سفر بهمون پیشنهاد دادن. کل خدمات سفر از جمله بلیط رفتوبرگشت با پرواز مستقیم هواپیمایی ماهان، اقامت در دو هتل با صبحانه، ترانسفر فرودگاهی رفتوبرگشت، ویزای توریستی (که تمام مراحلش رو خودشون انجام دادن) و بیمه مسافرتی برای کل مدت اقامت، بهصورت یکجا توسط همین آژانس انجام شد و همهچی با دقت و نظم بالا پیش رفت.
یه نکته خیلی خوب دیگه اینکه آژانس شرایط پرداخت اقساطی هم داره؛ یعنی میتونین بخشی از هزینه رو پیش بدین و مابقی رو قسطی پرداخت کنین. ما خودمون نقدی پرداخت کردیم، ولی گفتم اینو هم بگم شاید به درد شما بخوره و بتونه یه سفر جذاب رو براتون راحتتر کنه.
چیشد که ما تصمیم گرفتیم بیایم تایلند؟
همهچی از یه عصر خستهکننده شروع شد، وقتی وسط کارای عروسی، نشستیم و شروع کردیم به گشتن دنبال یه جای خوب برای ماهعسل. اول سراغ مقصدای معمول مثل استانبول و دبی رفتیم، اما هیچکدام اون حسی که دنبالش بودیم رو نداشتن. تا اینکه یه ویدیو از تایلند دیدیم؛ قایقهای چوبی روی آب شفاف، صخرههای سبز، ساحلهای آروم و خلوت…. یه جای متفاوت، پر از طبیعت و آرامش و یهکم ماجراجویی، درست برای شروع یه فصل تازه از زندگیمون.
با آژانس آرزوی سفر تماس گرفتیم. برای ماهعسل، تور پوکت فی فی بهمون معرفی کردن و ما هم اعتماد کردیم (که اصلاً از اعتمادمون پیشمون نیستیم). پروازمون با ماهان بود؛ دلیل انتخابش هم این بود که تنها این ایرلاین پرواز مستقیم به پوکت داشت. شب از فرودگاه امام حرکت کردیم و صبح زود، بهوقت تایلند، رسیدیم. خسته بودیم؛ ولی وقتی از پنجره فرودگاه بیرون رو دیدم همه خستگی پر کشید.
روز اول
راه هتل از جادهای میگذشت که یک طرفش جنگل بود و طرف دیگرش دریا. وقتی رسیدیم Amari Phuket، از دیدن منظره خلیج پاتونگ که از بالای تپه دیده میشد، نفسم بند اومد. هتل یه ساحل خصوصی داشت که فقط مهمونها اجازه ورود داشتن و خبری از شلوغی نبود. اتاقمون یه تراس بزرگ رو به دریا داشت و هر صبح با صدای موج بیدار میشدیم. خلاصه روز اولو، چون شب قبلش تو هواپیما خوابیده بودیم، تصمیم گرفتیم یکم بگردیم. بعد از کشف هتل و سرک کشیدن تو ساحل خصوصی هتل گفتیم یه کم حالوهوای شهری پوکت رو هم تجربه کنیم. از رسپشن هتل پرسیدیم کجا برای شبگردی مناسبتره، گفتن حتماً یه سر به بنگلا رود بزنیم. با یه توکتوک رفتیم اونجا؛ خیابون از همون اول با ترکیب نور نئون، صدای موزیک و جمعیت حالوهوای کاملاً متفاوتی داشت. ردیف به ردیفش بار، کلاب، اجراهای خیابانی، فروشندههایی که از همه طرف صدامون میکردن بود. یه نوشیدنی گرفتیم و تو شلوغی قدم زدیم. بعدشم برگشتیم هتل تا برای فردا انرژی داشته باشیم.
روز دوم
روز بعد با یوگا کناردریا شروع شد، صبحونهی بوفهشون واقعاً مفصل بود. روز دوم بعد از صبحانه، با قایق تندرو رفتیم جزیره مرجانی؛ جزیرهای نزدیک پوکت با سواحل سفید و آب شفاف. از بین تفریحات مختلف مثل بنانا سواری یا قایق های موزی، پاراسیلینگ، اسنورکلینگ، سی واکینگ و غواصی، ما سی واکینگ و قایقهای موزی رو امتحان کردیم. تجربه راه رفتن زیر آب با ماهیهای رنگی خیلی خاص بود. ناهار سادهای شامل برنج و مرغ کاری توی جزیره خوردیم و بعد از کمی استراحت تو ساحل خلوت سمت دیگه جزیره، عصر برگشتیم هتل. تورمون حدود ۵ ساعت طول کشید و خیلی بهصرفه و هیجانانگیز بود.
روز سوم
روز سوم، نوبت ماجراجویی دریایی بود. با یه تور ترکیبی رفتیم به خلیج فانگنگا و جزیره جیمز باند. صخرههای آهکی وسط آب، قایقسواری و بازدید از روستای شناور Panyee باعث شد تایلند رو نه فقط از زاویه گردشگری، بلکه از زاویه زندگی واقعی مردمش ببینم. بعد از برگشت، تا غروب کنار ساحل پاتونگ قدم زدیم و شب تو کلابخانهی Amari نشستیم و با نوشیدنی خنک، موزیک لایت و یه منظرهی بینظیر روزمونو تموم کردیم.
روز چهارم
روز بعد، وقت رفتن به فیفی بود. هتل ترانسفرمون رو تا اسکله Rassada هماهنگ کرده بود. با قایق تندرو حدود ۴۵ دقیقه توی دریا بودیم و وقتی رسیدیم به Phi Phi، حس کردم از دنیای واقعی جدا شدم. اقامتمون تو CoCo Beach بود، یه ریزورت ساحلی با ویلاهای چوبی که فقط چند قدم با دریا فاصله داشتن. شب رو کناردریا شام خوردیم؛ ترکیب مزه ماهی گریلشده، برنج و صدای موج واقعاً شب فراموش نشدنی برامون بود.
روز پنجم
صبح فرداش، تور دریایی از CoCo Beach گرفتیم. از خلیج مایا تا غار وایکینگ و تالاب پیلِه... هر لحظه انگار تو یه مستند طبیعت بودیم. امین اولش برای اسنورکلینگ مردد بود، ولی آخرش از من هم بیشتر لذت برد! برای ناهار یه وعده ساده خوردیم.
روز ششم
روز ششم، فقط من و امین و یه قایق لانگتیل سنتی. با راهنمای محلی رفتیم به مایا بی. خوبیش این بود که زود رفته بودیم و هنوز تورهای دیگه نرسیده بودن. اونجا فقط ما بودیم و موج. بعدش تو گوشههای خلوت جزیره غواصی کردیم. ماهیها، مرجانها، صدای خنده هامون وسط اون سکوت، همه چیز اون روز خاص بود. قیمت کل تور فقط ۸۵ دلار برای دوتامون شد، ولی خاطراتش بیقیمت بود.
روز هفتم
و بالاخره روز هفتم. تور ۷ جزیره با غروب. چند ساعت قایقسواری، توقفهای متعدد برای شنا، و در نهایت، ایستادن وسط دریا برای تماشای غروب خورشید وقتی برگشتیم به هتل، امین گفت: «این همون سفری بود که همیشه دنبالش بودیم.» و من لبخند زدم... چون میدونستم که این فقط یه سفر نبود. یه شروع بود. یه قصه که هر وقت بخوایم، میتونیم تو ذهنمون برگردیم و دوباره زندگیش کنیم. خلاصه که اگر مثل من دنبال جایی هستی که هم عاشقانه باشه، هم پر از طبیعت و تجربههای ناب، تایلند، با برنامهریزی درست، همون جاییه که دنبالش میگردی.
روز هشتم
با اینکه دلم نمیخواست از اون تخت راحت، صدای موجها و هوای مرطوب و گرم جدا بشم، ولی باید میرفتیم. چمدونهارو بستیم، نگاهی به ساحل انداختیم و یه نفس عمیق کشیدیم؛ انگار میخواستیم آخرین تکههای آرامش رو هم با خودمون بیاریم. هتل ترانسفر برگشت به فرودگاه رو برامون هماهنگ کرده بود. پرواز ماهان بهموقع انجام شد و شب دوباره برگشتیم فرودگاه امام.
برگشتن به ایران یه حس دوگانه داشت؛ از یهطرف خوشحال بودیم که برگشتیم خونهمون، و از طرف دیگه دلمون پیش آبهای شفاف تایلند و لحظههامون تو جزیرهها جا مونده بود. حالا هر وقت فیلم یا عکسهای سفرمون رو میبینیم، یه لبخند رو لبهامون میاد و میدونیم که ماهعسلمون دقیقاً همونجوری شد که آرزوشو داشتیم... یا شاید حتی بهتر.