سلام! یه چند وقت پیش تصمیم گرفتم با بچهها یه سفر خوب برم که هم حالم عوض شه، هم یه کم دنیا رو ببینم. گفتم کجا برم که هم قشنگ باشه، هم یه حس و حال جدید بده؟ آخرش تور روسیه آرزوی سفر به مقصد سنت پترزبورگ و مسکو رو انتخاب کردیم و چمدون رو بستیم. قراره تو این سفرنامه، روزبهروز بگم چی شد، کجا رفتیم، چه خوردیم و چهی کار کردیم.
روز اول سفرمون به سن پترزبورگ
بالاخره راه افتادیم! صبح زود با یه چمدون پر از امید و یه کم استرس از تهران به سمت سنت پترزبورگ پریدیم پرواز چهارساعته بود، ولی وقتی پامون به فرودگاه پالکوو رسید و میزبانا با لبخند ازمون استقبالکردن، خستگیمان پرید. رفتیم هتل، اتاق رو گرفتیم. بقیه روز آزاد بود، گفتیم یه کم استراحت کنیم که حالمون جا بیاد. سنت پترزبورگ یه شهر قشنگ بود، حس خوبی داشت، و میدونستیم قراره کلی بترکونیم!
روز دوم

صبح با یه صبحانه توپ تو بوفه هتل استارت زدیم، انقدر غذا خوردم که گفتم دیگه تا شب چیزی نمیخوام! بعدش گشت شهری شروع شد. اول رفتیم کلیسای کازان، معماریش دیوونهکننده بود، جوری که آدم حس میکنه وسط یه فیلم تاریخیه. خیابان نوسکی رو گشتیم، پر از مغازه و کافه بود. از بیرون کاخ زمستانی و قلعه پتروپاول رو دیدیم. کلیسای اسحاق هم دیدیم که اونم جالب بود!
ناهار رو که خوردیم، از اتوبان ZCD رد شدیم، خلیج فلاند زیر پامون بود، منظرهش حرف نداشت. بعدش رفتیم قسمت مدرن شهر، ورزشگاه جدید زنیت رو دیدیم، با خودم گفتم کاش میشد یه بازی هم ببینیم! برج لاختا سنتر رو رفتیم، از بالا کل شهر زیر پامون بود! جزیره کیروفسکی و کامن آستوروفسکی هم قشنگ بود، حس طبیعتش حال آدمو خوب میکنه. شب هم یه کم سوغاتی خریدیم، تور آپشنالم داشتیم ولی گفتیم فعلاً خودمون شهرو بچرخیم.
روز سوم
صبحونه هتل بازم ترکوند، این دفعه دیگه بشقابم رو پر کردم که چیزی جا نمونه! امروز آزاد بودیم، گفتیم یه کم تو تنهایی خودمون حال کنیم. تور آپشنال به کاخ هرمیتاژ و کاخ کاترین بود، ولی من گفتم "بیخیال، خودم یه برنامه میریزم." یه کم تو شهر چرخیدم، حال و هواشو حس کردم، فهمیدم دنیا چقدر متفاوته جهان چقدر جای دیدنی داره هنوز ندیدم!
روز چهارم؛ سفر به مسکو
صبحونه رو خوردیم، چمدونا رو بستیم، ساعت ۳ بعدازظهر با قطار ساپسان زدیم سمت مسکو. چهار ساعت تو راه بودیم، ولی قطارش راحت بود، یه چرت زدم، حال داد. رسیدیم مسکو، استقبال خوبی کردن، رفتیم هتل، اتاق رو گرفتیم. شب آزاد بود، یه کم تو شهر گشتیم، گفتم ببینم این مسکو چی تو چنتهش داره که سنت پترزبورگ نداشت!
روز پنجم

صبح با صبحونه هتل شارژ شدیم، بعد رفتیم گشت متروی مسکو. ایستگاهاش مثل موزهست، هر کدوم یه جور آدمو میبره تو تاریخ. بعدش رفتیم میدان سرخ و اما نگم از کلیسای سنت باسیل که با اون گنبدای رنگیش چشم آدمو میگیره. از بیرون کلیسای کازان و فروشگاه گوم رو دیدیم، رژه تعویض سرباز و مقبره سرباز گمنام هم باحال بود. خیابان آربات رو گشتیم، با مجسمه پوشکینم یه عکس گرفتیم که بگیم اونجا هم رفته بودیم! ناهار رو که خوردیم، رفتیم مسکو سیتی. یه جوراییی یاد برجای دبی انداخت منو! از بالای بلندترین ساختمونش شهر رو دیدیم، منظرهش حرف نداشت. تو کارگاه بستنی و شکلات هم یه بستنی سنتی دادن بهمون اینقدر مزه اش خاص بود که گفتم کاش خواهر زادم اینجا بود برای اون از این بستنیا میخریدم! تو مرکز خرید آفیمال هم یه کم سوغاتی گرفتم، شبم آزاد بود که جاتون خالی سری به یکی از کلاب هاش زدیم:)
روز ششم
صبحونه رو خوردیم، امروزم آزاد بودیم. تور آپشنال کشتی رادیسون، سیرک یا شهربازی دریم ورد بود، که من سیرک مسکو رو انتخاب کردم که راجع بهش شنیده بودم و دوس داشتم یه بار امتحان کنم. خلاصه نزدیکای عصر رفتیم سیرک و نگم براتون که چقدر خفن بودن!
روز هفتم
آخرین روز بود، صبحونه رو خوردیم، اتاق رو تحویل دادیم، رفتیم فرودگاه که برگردیم ایران. سفر باحالی بود، پر از خاطره، هم تاریخ دیدیم، هم طبیعت، هم شهرای قشنگ. تو دلم گفتم این روزا هیچوقت از یادم نمیره. آرزوی سفر دمت گرم که اینقدر بهمون حال دادی!