مرجان اشرفی
37
1403/11/30

سفر به مورمانسک و مسکو؛ شکار نورهای جادویی!

قبل از هر چیز اصلاً چی شد که من دلم خواست بیام مورمانسک؟ خب همه‌ما یه لیست از جاهایی داریم که باید توی عمرمون ببینیم. برای منم، شفق قطبی همیشه یکی از اون چیزهایی بود که هر بار یه عکسش رو می‌دیدم، یه آه عمیق ازته‌دل می‌کشیدم. یه آهی که معنی‌اش این بود: "آخ که چی می‌شد اگه منم یه بار این پدیده رو از نزدیک ببینم "
ولی خب، آرزو به‌تنهایی که کافی نیست، باید یه جایی جفت‌پا بپری توی ماجرا! یه روز که داشتم توی اینستاگرام می‌چرخیدم، چشمم افتاد به یه پست از پیج آرزوی سفر راجع به تور روسیه ترکیبی ازمورمانسک و مسکو. هم‌زمان فکرا پشت سر میومدن تو سرم دیدن شفق قطبی؟ سورتمه‌سواری با هاسکی‌ها؟ یه شهر یخ‌زده در شمال روسیه؟ و بعدش هم گشت‌وگذار توی مسکو؟
هم‌زمان که مغزم مقاومت می‌کرد قلبم هم ازم خواهش می‌کرد که این سفر رو حتماً برم خلاصه که مغزم می‌گفت: نمی‌صرفه، سرده، گرونه! دلم می‌گفت: برو، ببین، بچش، بعداً غر بزن!
و خب در نهایت، معلومه که دلم برنده شد. چمدون رو بستم و راه افتادم.


روز اول: سفر به سرزمین یخ

سفر به تور شفق قطبی را با پرواز از فرودگاه امام خمینی تهران به مقصد فرودگاه شرمیتوو مسکو شروع کردیم. یه پرواز حدود 3 ساعته که باعث شد فیلم مورد علاقه ام که مدتها تو گوشیم داشتم رو ببینم! وقتی رسیدیم مسکو کارای ترانزیت و گمرکی رو انجام دادیم، اما هنوز ماجرای اصلی شروع نشده بود، چون باید با یه پرواز دیگه می‌رفتیم برای مورمانسک. پس به سمت ترمینال پروازهای داخلی حرکت کردیم تا با پروازی دیگر به شهر مورمانسک بروم. مورمانسک بزرگ‌ترین شهر شمالی جهان و یکی از بهترین مقاصد برای مشاهده شفق قطبی است.
رسیدیم مورمانسک، جایی که با یه سیلی یخی ازمون استقبال شد. همون لحظه‌ای که از هواپیما پیاده شدیم، فهمیدم که همة اون لباس‌های گرمی که خریدم نه‌تنها لازم، بلکه حیاتی هستن! هوا تاریک بود، ولی اینجا نکتة جالب اینه که زمستونا تقریباً خورشید یه سلام علیکی می‌کنه و سریع می‌ره پی کارش! اگه دنبال روزای طولانی و آفتاب گرمید، بهتره همون ایران بمونید. خلاصه که رفتیم هتل، اتاقمون رو گرفتیم، و اون شب فقط یه دور کوتاه توی شهر  و جاهای دیدنی مورمانسک زدیم. یه شهر کوچک، برفی، ساکت که انگار از یه فیلم اسکاندیناویایی بیرون اومده بود.


روز دوم: گشت شهری مورمانسک و اولین تلاش برای شکار شفق قطبی

سفرنامه مورمانسک

صبح با هیجان از خواب بیدار شدم، یه صبحانه حسابی خوردم و آماده شدم برای تور گشت شهری. این تور شامل بازدید از چندین جاذبه مهم بود
•    بنای یادبود آلیوشا: یه مجسمة غول‌پیکر که وقتی کنارش ایستادی، حس می‌کنی یه مورچه‌ای که داره به یه قهرمان جنگی نگاه می‌کنه.
•    کشتی یخ‌شکن لنین اولین کشتی یخ‌شکن هسته‌ای دنیا: تصور کن، این کشتی یه زمانی توی دریاهای یخی حرکت می‌کرده و حالا من روی عرشه‌ش وایستاده بودم و سعی می‌کردم پاهام یخ نزنه.
•    فانوس دریایی مورمانسک: یه فانوس دریایی توی یه شهر سرد و یخ‌زده که یه حس خاص و غریبی داشت.
•    کلیسای منجی دریا: کلیسایی کوچک اما زیبا که به یاد ملوانان جان‌باخته ساخته شده است.
پس از گشت‌وگذار، برای ناهار به یکی از رستوران‌های محلی رفتیم. بعد از ناهار، فرصتی برای استراحت در هتل داشتیم. همة اینا جالب بود، ولی توی ذهنم فقط یه چیز می‌چرخید: "امشب قراره شفق قطبی رو ببینم؟"
بعدازظهر کمی استراحت کردیم و وقتی شب شد، لباس‌های گرم پوشیدیم و راه افتادیم به سمت یه جای مناسب برای دیدن شفق. اون لحظه که توی سرما ایستاده بودیم و به آسمون خیره شده بودیم اولش به‌جز تاریکی هیچی نبود، یه حس خاصی داشتم. یه ترکیب از شور و هیجان و استرس، یه انتظار که نمی‌دونی جواب می‌ده یا نه.  
هم‌زمان که این احساسات رو تجربه می‌کردم یهو آسمون شروع کرد به تغییر! یه لکه سبز از  ظاهر شد و کم‌کم مثل موج توی آسمون حرکت کرد. باورم نمی‌شد. انگار یه نقاش نامرئی داشت با قلم‌موی نور، روی تاریکی شب، رنگ می‌کشید. اون لحظه فقط ایستاده بودم، خیره به آسمون، بدون اینکه حتی بخوام دوربینم رو بردارم. این همون لحظه‌ای بود که همیشه آرزوشو داشتم. باورم نمی‌شد که دارم این صحنه رو زنده می‌بینم. هیچ عکسی، هیچ فیلمی، نمی‌تونه اون حس واقعی رو منتقل کنه. اگه تا حالا شک داشتم که اینا فتوشاپه، حالا دیگه یقین داشتم که واقعی‌تر از واقعی‌اند.


روز سوم: دهکده سامی‌ها و تکرار جادوی شب قبل

روز سوم یه برنامه آپشنال داشتیم، بازدید از دهکده سامی‌ها. سامی‌ها، مردم بومی شمال روسیه، نروژ، فنلاند و سوئد هستن و سبک زندگی‌شون هنوز تا حد زیادی به روش‌های سنتی نزدیکه. تو دهکده با گوزن‌های شمالی از نزدیک آشنا شدیم. بهشون غذا دادیم، باهاشون عکس گرفتیم و سوار سورتمه‌های سنتی شدیم. تو اون سرما، دیدن آدم‌هایی که هنوز با روش‌های قدیمی زندگی می‌کنن، یه جورایی عجیب و جالب بود.
بعد فهمیدم که باز هم قراره شفق قطبی ببینیم. خلاصه با اینکه شب قبلم شانس دیدن شفق قطبی رو داشتیم، ولی این بار با اعتمادبه‌نفس بیشتر. حالا دیگه مطمئن بودم که این نورهای جادویی واقعی‌ان و باز هم مثل شب قبل، محو تماشاشون شدم.


روز چهارم: هاسکی‌های دیوانه و آخرین تلاش برای شفق

هاسکی‌های دیوانه

صبح، رفتیم پارک هاسکی. این سگ‌های سورتمه‌ای، هم باهوش‌اند، هم پرانرژی، هم یه‌ذره دیوانه! به‌محض اینکه سورتمه رو آماده کردن، اینا مثل موشک حرکت‌کردن! احساس می‌کردم توی یه فیلم قطبی گیر افتادم.
شب، برای اونایی که هنوز شفق رو ندیده بودن، یه فرصت دیگه بود و خب، باز هم شفق اومد. انگار این آسمون می‌خواست تا لحظة آخر به ما یه نمایش فوق‌العاده بده.


روز پنجم: از یخ تا هیجان!

صبح با آخرین نگاه حسرت‌بار به مورمانسک، چمدون‌ها رو جمع کردیم. صبحانه رو هم طبق گفته لیدر مفصل خوردیم؛ چون احتمال داشت که توی مسیر طولانی، گرسنگی به شکلی خطرناک حمله کنه. بعدش راهی فرودگاه شدیم و با یک خداحافظی سرد (به معنای واقعی کلمه) با مورمانسک، به‌سوی مسکو پرواز کردیم.
رسیدن به مسکو شبیه ورود به یه دنیای جدید بود. فرودگاه مثل فیلم‌های اکشن بزرگ و پر رفت‌وآمد بود، اما ما با اعتمادبه‌نفس جلو رفتیم تا ترانسفرمان رو پیدا کنیم.
رفتیم سمت هتل که خوشبختانه نزدیک مترو بود. بعد از اینکه چمدون‌ها رو به اتاق جا به جا کردیم، برنامه آزاد اعلام شد! پس چی کار کنیم؟ معلومه، مستقیم به میدان سرخ بریم و کمی حس و حال تاریخ روسیه رو بگیریم. وسط میدان وایستادیم، یه نفس عمیق کشیدیم، به کرملین خیره شدیم و فکر کردیم: "واقعاً ما اینجاییم؟! " بعدش شروع کردیم به‌عکس گرفتن در ژست‌های مختلف که انگار قراره عکسامون روی جلد مجله‌های سفر چاپ بشه.


روز ششم: گشتی در تاریخ، از زیرزمین تا کرملین!

صبحانه خوردیم و راه افتادیم برای گشت شهری. اولین توقف: مترو مسکو. دوستان، اینجا فقط یه مترو نیست، یه موزة هنری زیرزمینیه! وقتی سوار مترو شدیم، باورمون نمی‌شد که این ایستگاه‌ها برای آدم‌های معمولی ساخته شده. سقف‌ها پر از نقاشی‌های تاریخی، لوسترهایی که به قصرهای تزارها شرف می‌بره و حس باشکوهی که انگار قراره یه مراسم سلطنتی برگزار بشه. یه لحظه وسوسه شدیم که لباس مجلسی بپوشیم و مثل اشراف‌زادگان روس توی مترو راه بریم!
بعدش راهی میدان سرخ شدیم. نقطه‌ی صفر مسکو رو دیدیم، همون جایی که طبق افسانه‌ها اگر آرزو کنی، برآورده می‌شه. بعد از دیدن نمای بیرونی کلیسای سنت باسیل که شبیه یه کیک رنگی بزرگ بود، رفتیم سمت کرملین. فقط از دور بهش خیره شدیم، چون برای ورود بهش یا باید یه مقام دولتی باشی یا به یه سطحی از VIP بودن رسیده باشی که ما متأسفانه نداشتیم!
در باغ الکساندر به آتش جاویدان و بنای سرباز گمنام رسیدیم. فضا سنگین بود، همه ساکت شده بودن و حتی اون دوست‌های شیطونمون هم یه لحظه سکوت کردن. بعد، نمای بیرونی فروشگاه گوم رو دیدیم، جایی که قیمت‌هاش جوری بود که حتی دیدنش هم ولخرجی محسوب می‌شد. در آخر، رفتیم به خیابان آربات، خیابونی پر از هنرمندای خیابونی، کافه‌های دنج و سوغاتی‌هایی که قیمتش آدم رو مجبور می‌کرد فقط نگاه کنه و رد بشه!


روز هفتم: مسکو، آزاد یا با هزینه‌ی اضافه؟

امروز روز آزادی بود، اما یه گزینه‌ی وسوسه‌کننده داشتیم: تور آپشنال مسکو سیتی، پارک ودنخا و موزه هوافضا. البته با پرداخت هزینه اضافه، چون مسکو شوخی نداره و اینجا هر چیزی قیمت خودش رو داره!
اگه مسکو سیتی رو انتخاب کردید، یعنی با برج‌های سر به فلک کشیده و منظره‌ای از بالا آشنا شدید. پارک ودنخا هم یه جایی بود که انگار اتحاد جماهیر شوروی هنوز اونجا زنده‌ست، با مجسمه‌های عظیم و حس و حال تاریخی. اما موزه هوافضا؟ باید اعتراف کنیم که حس کردیم قراره یه فضانورد بشیم! لباس‌های فضانوردی، سفینه‌های عجیب، و کلی تکنولوژی که باعث شد لحظاتی درگیر این فکر بشیم که "چرا ما فضانورد نشدیم؟!"

 

دریافت مشاوره و رزرو تور

021-45128

کارشناسان ما پاسخگوی شما خواهند بود

تور ویژه

عمان نقدی اقساطی

تور مسقط (عمان) اردیبهشت 140۴

روز 8 روز و 7 شب

تاریخ 1404/02/01

33,470,000 تومان

تور ویژه

عمان نقدی اقساطی

تور اقتصادی مسقط (عمان) 1404

روز 5 روز و 4 شب

تاریخ 1404/01/18

28,090,000 تومان

تور ویژه

عمان نقدی اقساطی

تور مسقط عمان فروردین 140۴

روز 8 روز و 7 شب

تاریخ 1404/01/15

35,470,000 تومان

تور ویژه

ارمنستان نقدی اقساطی

تور ارمنستان (ایروان) 1404

روز 5 روز و 4 شب

تاریخ 1403/01/14

20,090,000 تومان