نسا سرمدی
181
1404/05/02

سفرنامه من به گرجستان روز چهارم تا ششم

صبح روز چهارم، لیدر تور طبق برنامه‌ریزی اومد دنبال‌مون و با اتوبوس توریستی حرکت کردیم به سمت باتومی، شهری در غرب گرجستان، کنار دریای سیاه. مسیرمون حدود ۵–۶ ساعت طول کشید، اما واقعاً خسته‌کننده نبود؛ چون در طول راه از پنجره مناظر سرسبز و کوه‌های پوشیده از درخت رو می‌دیدیم. گهگاهی هم از کنار روستاهای کوچک و رودخانه‌هایی رد می‌شدیم.

حدود ساعت ۳ بعدازظهر رسیدیم باتومی. باتومی شهری با هوای مرطوب، آسمان‌خراش‌های براق، مسیرهای دوچرخه‌سواری، نخل‌های بلند و صدای ملایم موج‌هایی بود که از دور شنیده می‌شد. به‌محض ورود، کاملاً حس کردیم فضا با تفلیس فرق داره. اگر تفلیس بیشتر حال‌وهوای شهری و تاریخی داره، باتومی بیشتر شبیه شهرهای ساحلی مدیترانه‌ایه؛ جایی برای استراحت، تفریح وزندگی راحت‌تر. 

به هتل رفتیم و اتاق رو تحویل گرفتیم بعد برای ناهار، به رستورانی دنج در نزدیکی ساحل باتومی رفتیم و «چیکن شاشلیک» سفارش دادیم؛ یه کباب خوشمزه که قطعات مرغ مزه‌دار شده رو به سیخ کشیده و روی آتش کباب می‌کنن. طعمش با ادویه‌های گرجی مثل سیر، فلفل و کمی آویشن خیلی جذاب و خوش‌طعم شده بود. شاشلیک رو همراه با نان تازه محلی و یه سالاد سبک سرو کردند.

بعد از ناهار، کمی قدم‌زنی کردیم سمت ساحل باتومی. هوای مرطوب، بوی نمک دریا و نسیمی که از سمت آب می‌اومد، اون حس خنکی‌ای که دنبالش بودیم رو بهمون می‌داد. ساحل بیشتر سنگ‌ریزه‌ای بود تا شنی، ولی برای پیاده‌روی خیلی خوب بود. مردم روی صندلی‌های چوبی نشسته بودن، بعضیا دوچرخه‌سواری می‌کردن یا با خانواده‌هاشون اومده بودن گردش. یه حس آرام و درعین‌حال زنده در جریان بود.

در ادامه قدم‌زنی‌مون، به یه بار ساحلی به اسم Batumi Beach Club رسیدیم که همون‌جا کنار ساحل ساخته شده بود. فضای خیلی باصفایی داشت: صندلی‌های چوبی زیر سایه‌بون، موزیک ملایم، صدای دریا و حس و حال غروب دریا توی ساحل. یه نوشیدنی خنک سفارش دادیم، نشستیم رو صندلی‌ها و فقط نگاه کردیم به افق. خورشید کم‌کم غروب می‌کرد، آسمون نارنجی شده بود و انعکاس نورش روی آب واقعاً زیبا بود.

بعدتر فضای بار شلوغ‌تر شد، موزیک بالا رفت و دی‌جی شروع کرد به اجرا. بعضی‌ها شروع به رقصیدن کردن و جمعیت بیشتر حالت یه کلاب ساحلی گرفته بود. برای ما که دنبال یه شب آروم ولی پرانرژی بودیم، بهترین پایان ممکن برای یه روز شلوغ و پر از جا‌به‌جایی بود.

روز پنجم: میدان اروپا، باغ گیاه‌شناسی باتومی

صبح روز پنجم بعد از صبحانه، تصمیم گرفتیم بریم میدان اروپا. برای رفتن از هتل به اونجا، مثل بیشتر مواقع از تاکسی اینترنتی استفاده کردیم. خود میدان خیلی تمیز و پر از زندگی بود. ساختمون‌های رنگی، مجسمه معروف "مدئا" در وسط میدان و صدای آرام فواره‌ها فضای قشنگی بهش داده بودن. چنددقیقه‌ای اونجا نشستیم و از حال‌وهوای شهری لذت بردیم.
بعدش پیاده به سمت برج الفبا رفتیم که خیلی هم دور نبود. این برج 130 متری، نماد الفبای گرجیه و از بالا نمای فوق‌العاده‌ای از کل شهر و ساحل داره. (ما تصمیم گرفتیم بالای برج نریم)

از اونجا، در امتداد بلوار ساحلی باتومی قدم زدیم. بلواری پر از درخت، گل‌کاری‌های زیبا، مسیر دوچرخه‌سواری، نیمکت و مجسمه‌های مدرن که هرکدومشون انگار بخشی از فضای هنری شهر هستن. در مسیر، رسیدیم به مجسمه علی و نینو؛ یه اثر هنری متحرک از عشق بین یه دختر گرجی و پسر مسلمان که هر چند دقیقه یک‌بار به هم می‌رسن و دوباره از هم جدا می‌شن. واقعاً دیدنی بود و حتی یه حس لطیف و رمانتیک به آدم می‌داد.

برای ناهار، رفتیم یه رستوران محلی نزدیک ساحل که یه غذای خیلی معروف گرجی به اسم لوبیو با مچادی سرو می‌کرد. "لوبیو" یه خوراک گرم و مقوی از لوبیای پخته شده با سیر، پیاز و ادویه‌های مخصوص بود که با "مچادی" (نوعی نون ذرت محلی) خورده می‌شه. غذایی ساده که کنارش هم یه سالاد گوجه و خیار با سبزیجات تازه آوردن. از انتخاب این غذا پشیمون شدم من عاشق خوراک لوبیاهای خودمون هستم؛ ولی طعم این خوراک لوبیا متفاوت بود و من دوست نداشتم.

بعد از ناهار، با تاکسی به سمت باغ گیاه‌شناسی باتومی رفتیم که حدود 15 تا 20 دقیقه با مرکز شهر فاصله داره. این باغ بزرگ روی دامنهٔ تپه‌ای ساخته شده که مشرف به دریای سیاهه ویکی از قدیمی‌ترین و متنوع‌ترین باغ‌های گیاه‌شناسی کل منطقه قفقاز به شمار میاد. مسیرها سنگ‌فرش شده بودن و با شیب ملایمی از میان درخت‌ها و گیاهان می‌گذشت. هر بخش از باغ به گیاهان منطقه‌ای خاص اختصاص داده شده بود. مثلاً در بخش آسیای شرقی، درختان بامبو، افراهای ژاپنی و گل‌های کاملیا دیده می‌شد. در قسمت مدیترانه‌ای، درختان زیتون، بوته‌های رزماری، اسطوخودوس و انواع گل‌های آفتاب‌دوست بودن. حتی یک بخش اختصاصی برای گیاهان مناطق گرم و خشک بود که انواع کاکتوس، آگاوه و یوکا اونجا کاشته شده بودن.

در طول مسیر، گل‌های ختمی، یاس بنفش، ادریسی و رزهای رنگی در گوشه‌وکنار باغ دیده می‌شد و فضای باغ پر از عطر گل‌ها و بوی خاک مرطوب بود. گاهی از میان شاخه‌ها نمای دریا هم دیده می‌شد که ترکیب فوق‌العاده‌ای از طبیعت سرسبز و آبی دریا ایجاد می‌کرد.
برای شب، تصمیم گرفتیم جای کلاب‌های شلوغ، بریم به یه کافه بار ساحلی آروم به اسم Cloud Bar Batumi کافه‌ای با فضای روباز، میزهایی که رو به دریا چیده شده بودن و نورپردازی ملایم. نشستیم، یه نوشیدنی خنک گرفتیم و به صدای آرام موج‌ها و موزیک ملایم گوش دادیم. هوای شب، نسیم دریا و منظره چراغ‌های روشن‌شدهٔ شهر از دور، یه پایان بی‌نقص برای انتهای سفر بود.

روز ششم: بازگشت به تهران و پایان سفر خاطره‌انگیز

صبح روز ششم بعد از صرف صبحانه در هتل، آماده شدیم تا باتومی را به مقصد تهران ترک کنیم. لیدر تور دنبالمون اومد و با اتوبوس به فرودگاه باتومی رفتیم. مسیر فرودگاه حدود 30 دقیقه طول کشید و فرصت داشتیم آخرین نگاه‌ها رو به دریای سیاه و شهر ساحلی باتومی بندازیم. پرواز ما حدود ظهر بود و هواپیما از باتومی به سمت تهران پرواز کرد. پرواز حدود دو ساعت و نیم طول کشید و در نهایت به تهران رسیدیم. با بازگشت به خانه، خاطرات سفر به گرجستان که شامل طبیعت زیبا، فرهنگ جذاب، غذاهای لذیذ و مردم مهمان‌نواز بود، همچنان تازه بود و مطمئن بودیم که روزهای خوبی را تجربه کرده‌ایم.

دریافت مشاوره و رزرو تور

021-45128

کارشناسان ما پاسخگوی شما خواهند بود

تور ویژه

روسیه نقدی اقساطی

تور مسکو پاییز 1404

روز 5 روز و 4 شب

تاریخ 1404/09/16

60,700,000 تومان

تور ویژه

روسیه نقدی اقساطی

تور مسکو 2 دی 1404

روز 6 روز و 5 شب

تاریخ 1404/10/02

79,500,000 تومان

تور ویژه

روسیه نقدی اقساطی

تور مسکو 4 دی 1404

روز 4 روز و 3 شب

تاریخ 1404/10/04

72,990,000 تومان

تور ویژه

عمان نقدی اقساطی

تور مسقط (4 شب) ویژه پاییز 1404

روز 5 روز و 4 شب

تاریخ 1404/08/17

33,850,000 تومان